راه افتادن آقا آرش جونی
تیر ماه تصمیم گرفتیم با دوست های مامان و بابا بریم نوشهر ویلای بابای خاله شیما. تو تا اون موقع فقط روی پاهات وامیستادی ولی بلد نبودی راه بری .
وقتی رفتیم اونجا مامان و بابا کااامل آزاادت گذاشتن و تو چاردست و پا تموم ویلا رو برای خودت می گشتی . بعدشم در کمال حیرت دیدیم برای این که راحت تر باشی شروع کردی به راه رفتن . این شد که طبیعت زیبای شمااال کاتالیزوری شد که پسرم در چارده ماهگی راه بیفته.
آشنااایی با طبیعت
کیفور از طبیعت
و بالاخره آرش خان روی پای خودش می ایستد
عاشق این باز نگه داشتن دست های کوچولوتم وقت راه رفتن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی