آرشآرش، تا این لحظه: 11 سال و 9 روز سن داره

پسر اردیبهشتی من ** آرش **

ویار و باز هم ویاااااااااااااااااار

همیشه فکر می کردم من جزو اون زن های حامله ای که ویار دارن و همش اوق میکنند نیستم ولی در کمال خونسردی من هم جزو این دسته بودم هنوز شش هفتم نشده بود که احساس ضعف اومد سراغم بعدشم تهوع های شبااانه که بعدها تبدیل به تهوع های شبانه روزی شد . دماغم تیز شده بود حتی بوی غذای همسایه ها که از طریق هوود و راه پله تو فضا پخش بود ، بشدت آزارم میداد از دو تا غذا هم به شدت متنفر شدم یکی لوبیا پلوو و یکی هم کوبیده . یعنی فکر کردن بهشون هم حالم رو بد می کرد. شنیده بودم که بعد سه ماه مثل معجزه همه چی تموم میشه ولی حالا کو تا سه ماه هر روزم و با سلام و صلوات سپری می کردم . حتی توان این رو که بلند شم برای خودم غذا داغ کنم رو نداشتم ولی تنها چیزی که با...
16 مهر 1392
1